اسمش
را میگذاریم
دوســــــــــــــتِ
مــــــــــــــجازی
اما آن
سو یک آدم حقیقی نشسته خصوصیاتش را که
نمیتواند مخفی
کند
وقتی
دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد
وقت می
گذارد برایم ، وقت می گذارم برایش
.
.
.
نگرانش
میشوم
دلتنگش
میشوم
دوستش دارم
.
.
.
وقتی
درصحبت هایم
به
عنوانِ دوست یاد میشود
مطمئن میشوم حقیقی ست
.
.
.
هر چند کنارِهم نباشیم
هر چند صدای هم را نشنیده باشیم
هر چند همدیگر را ندیده باشیم
.
.
.
.
من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم
هرکجا که باشد مهم نیست
مهم آن است که من همیشه به یادش خواهم بود
و یاد و تمام خاطراتش در خاطرم خواهد ماند
.
.
.
.
|