

ما
معتقدیم که عصرِ ارتباطات نامِ دروغینی بیش نیست . مثل همان پدر و مادرهایی که
دخترهای سبزه ء خود را سپیده مینامند و پسرهای کچل خود را زلفعلی می خوانند ،
مدیران و بزرگان بشریت هم به دروغ این عصر را عصر ارتباطات می نامند!
این
عصر ، عصر تنهایی و در خود فرو رفتن است ! اینکه در جیب همه ،
از پیرمردِ ۸۰ ساله ی محله ی ما تا بچه های ۵ ساله مهد کودکی یک تلفنِ همراه است ،
دلیلی بر با هم بودن آدم ها نیست . هیچ کس یک ظهر دلگیرِ جمعه که دلت دارد از سینه
در می آید و خفه شدی از بی هم صحبتی ، زنگ نمی زند و نمی پرسد حالت خوب است ؟ ،
هیچ کس تو را به نوشیدن قهوه های بیمزه ی کافه و یا خوردن کیک های خوشمزه ی کافه
فرانسه و یا حرف زدن در کافه سیاه و سپید با آن مدیر خوش اخلاقش دعوت نمیکند! هیچ
کس نمی گوید بیا با هم برویم جاده چالوس و کباب و ماهی قزل آلا بخوریم . هیچ کس تو
را به پیاده روی یک عصرِ پاییزی و بهاری دعوت نمیکند. هیچ کس حتی تنهایی اش را با
تو سهیم نمیشود. وقتی زنگ می زنند با خودت شرط می بندی که حتما کاری از تو توقع
دارد و بدتر از آن شرط می بندی برای پرسیدن حالت زنگ زده است یا کاری دارد و
همیشه می بازی. و تماشایی است تعجب دوستان و اقوام وقتی فقط بخاطر دیدنشان به انان
سر می زنی یا تماس می گیری . سهم ما از ارتباطات ،گسترش ِدردسرها و گرفتاریهایمان
است .
سهم ما تنهایی است . فرو رفتن و غوطه ور شدن در دنیای مجازی است.و جالبتر آن است
وقتی خانواده ما را دعوت می کنند به صرف شام ، ناراحت می شویم از اینکه خلوتمان را
به هم زده اند. همانند معتادی هستیم که نعشه گیش را خراب کرده اند. دل خوشیم به
دوستان مجازی ، دنیای مجازی و ...

عصر
ارتباطات فقط یک فریب است . ما وسایل ارتباطی را گسترش داده ایم که مادرها هر زمان
دلشان خواست به فرزندان بخت برگشته زنگ بزنند که کدوم گوری هستی ؟ و زن ها به
شوهرهایشان زنگ بزنند کجایی؟ چرا دیر کردی؟ و شوهرها زنگ بزنند که به مامانم زنگ
بزن حالش را بپرس و فرزندها به پدرهایشان بگویند سر راه برای من سی دی جدید
بِن ۱۰ هم بخر با چیپس فلفلی و ماست ِ موسیر!
ما
هی هر روز تنها تر شدیم . هر روز منزوی تر شدیم. هر روز مجازی تر شدیم. ما در دنیای
مجازی غرق شدیم ! ما یادمان رفت به پدربزرگ و مادر بزرگ هایمان سر بزنیم ، چون هر
بار که می خواهیم از خانه بیرون برویم ، چراغ اسم یک عالمه از دوستان مجازی ما روشن
است و دلمان نمی آید بدون گپ زدن با آنها برویم و وقتی گپ ما تمام میشود دیگر دیر
شده و خسته شده ایم از بس با کیبورد حرف زده ایم!
این
گونه است که وب کم ها زیاد میشود و اِسکایپ و اوووو ! همه گیر تر می شوند و
اینگونه است که ما مجازا عاشق ” ع ” میشویم و “ع ” مجازا عاشقِ ” الف ” و ” واو” می
شود و آنها مجازا عاشق دیگرانی که خود مجازا عاشق دیگران اند!
اینگونه
است که ما دلمان نمی خواهد از پشت صفحه بلند شویم مبادا ” ع ” بیاید و برود و ما
نبینیمش! اینگونه است که هی آدم ها تنها تر میشوند. اینگونه است که ما خواهرمان را
دو هفته است ندیده ایم و حرف نزده ایم و فقط سه باری مجازا گپ زده ایم.
اینگونه
است که نیمه شب می فهمیم پدرمان یک سفر ده روزه در پیش دارد و ما نمی دانستیم ،
ولی می دانیم که دختر فلان دوست ندیده ، دیروز عروسکی خریده است که وقتی دلش را
فشار دهی ” آی لاو یو ” میگوید! و پسر ِ فلان بلاگر تازگی ها نقاشی میکند و عکس
نقاشی اش را هم دیده ایم ، اما سه هفته است که برادرمان را ندیده ایم !

انقدر مجاری شده ایم که بچه به پدر مادرش می گوید
: پدر من کی دانلود شدم؟
اینگونه
است که دیگر همسایه از همسایه خبر ندارد . کبری خانم دارد از فلان سایت خانه داری
دستور تهیه دسری که هفته پیش در “بفرمایید شام” خیلی مورد استقبال واقع شد را می
خواند و اصغر آقا دارد برای سفر به کرمان بجای علی آقا همسایه کرمانی مان از
سفرتور دات کام مشورت می گیرد!
اینگونه
است که مردها درمحل کارشان با زنان خانه دار بیکاری که از تنهایی مینالند چت می
کنند و آنها را دلداری میدهند و میگویند زندگی همین است دیگر ! در حالی که زن
هایشان در خانه با مردهای دیگری از تنهایی و بی توجهی همسران مینالند و دلداری داده
میشوند!
تکنولوژی بشر را احاطه
گرده و در سیطه خود درآورده است. ما برده فناوری شده ایم. چیزی خلق کرده ایم که همه
چیز واقعی را از ما گرفته و به جای ان زندگی مجازی برایمان به ارمغان آورده است.
بیایید به خود آییم. چند وقته پای صجبتهای پدر و مادر و خواهر و برادر
ننشستیم؟
ای کاش کمی به خود آییم.
دیگر بس است . بیایید کمی هم واقعی زندگی
کنیم...
ممنون ... عالی بود. به امید آنکه همه ما به این مهم . دقت و غمل کنیم
خیلی عالی بودممنون
بسیار عالی و منطقی.
خیلی تکان دهنده و هشدار دهنده بود.
تا ماشین جای احساس رو نگرفته لازمه که به خودمون بیایم.
You are right. But it is also a reality.
Baloch
سلام واقعا خسته نباشید . من از خوندن مطالبتون بسیار لذت میبرم و بیشتر از لذت استفاده میکنم !!! خبراتون واقعا دردهای جامعه است که همه با اون درگیرند اما ....!
خود کرده را تدبیر نیست به خود آی
سلام.متاسفانه درسته
وقتی مادربزرگم از صمیمیت های گذشته می گه واقعا دلم برای خودمون می سوزه که چه جوری تو کارامون غرق شدیمو یادمون رفته که اصلا واسه چی به این دنیا اومدیم!!!!!!
تمام زندگیمون شده این دستگاه های برقی بی احساس