شمیم وصل

گروه اینترنتی شمیم وصل

شمیم وصل

گروه اینترنتی شمیم وصل

اگر میتوانستم

 
گروه اینترنتی شمیم وصل
 
گروه اینترنتی شمیم وصل
سلام و صلوات خدا بر رسول گرانقدر اسلام و اهل بیت پاک و مطهر ایشان.
گروه اینترنتی شمیم وصل
گروه اینترنتی شمیم وصل
 
اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم  کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم

دوستانم را برای صرف غذا به خانه دعوت می کردم  حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار بود  و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده ! در سالن پذیرایی ام ذرت بو داده می جویدم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند نگران کثیفی خانه ام نمی شدم !  پای صحبت های پدر بزرگم می نشستم  تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی پنجره های اتاق را  نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدتها بر روی میز جا خوش کرده اند را روشن می کردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی  بیشتر می خندیدم هر وقت که احساس کسالت می کردم در رختخواب می ماندم  و از اینکه آن روز را کار نکردم فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است هرگز چیزی را نمی خریدم فقط به این خاطر که به آن احتیاج دارم
 و یا اینکه ضمانت آن بیشتر است . به جای آنکه بی صبرانه در انتظار پایان نه ماه بارداری  بمانم هر لحظه از این دوران را می بلعیدم چرا که شانس این را داشته ام که بهترین موجود جهان را در وجودم پرورش دهم و معجزه خداوند را به نمایش بگذارم وقتی که فرزندانم با شور و حرارت مرا در آغوش می کشیدند هرگز به آنها نمی گفتم: بسه دیگه حالا برو پیش از غذا خوردن دستهایت را بشور، بلکه به آنها می گفتم دوستتان دارم اما اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد هر دقیقه آن را متوقف می کردم ،  آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم و هرگز آن را پس نمی دادم !!!

 
نوشته ای از : ارما بومبک
 
گروه اینترنتی شمیم وصل
 
 گروه اینترنتی شمیم وصل
اگر نیوتن موبایل داشت
گروه اینترنتی شمیم وصل
گروه اینترنتی شمیم وصل
چــــــــرا به لوله ای که آب از آن خارج می شود می گوییم "شیر"؟

در سال های دور ایران؛ تنها دوشهر بیرجند و تبریز آب لوله کشی داشتند
که آن صنعت را از روسیه به امانت برده بودند. و در کلان شهری مثل تهران مردم از آب
چاه که تمیز و سالم نبوداستفاده می کردند.

در شهر تهران تنها سه قنات وجود داشت که آن هم متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود.
یکی از این قنات ها که به سرچشمه معروف بود (وهست)
 و متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمیشد.
او نذر کرد اگر بچه دار شود؛ برای تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند.
پس از مدتی بچه دار شد و برای ادای نذرش به اتریش رفت تا
مهندسانی را از آنجا برای لوله کشی آب بیاورد.

در هر کشوری حیوانی که برای آنها مقدس است را بر سر خروجی آب
می گذاشتند. مثلا در فرانسه سر خروس استفاده می کنند.
او دید در اتریش، هر جا خروجی آب است؛ سردیسی از شیر هست.
پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد، سر شیری گذاشت و
مردم هروقت برای برداشتن آب به آنجا می رفتند، می گفتند: رفتیم از سر شیر آب آوردیم!
 
 
 
 
 
 
گروه اینترنتی شمیم وصل
 
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد